آدمای امثال من .

فقط باید ذهنشونو مشغول کنند که به هیچی فکر نکنن .

یعنی از بس هی کار کنن و فعالیت ذهنیشون زیاد بشه که وقت فکر کردن نداشته باشن.

و اگه فکر کنن .ممکنه از فکر کردن دیوونه بشن!

.

داشتم سر ناهار "با یه حرف بابا فقط" به این فکر میکردم که زن داداش ،وقتی ازدواج کرد از الان من یه سال و نیم کوچیک تر بود.و من به یه سال و نیم پیش خودم فکر کردم که هیییییییچی نمیفهمیدم!

بعد یه کم فکر کردم دیدم من چه انتظاری داشتم اون موقع ها از یه الف بچه.واقعا!

که مثل مامانا بفهمه.و قانع و باشعور و با ادب و مراعات کن باشه تو حرف زدن و رفتار .

بعد فکر کردم به داداش .که وقتی ازدواج کرد یه سال از الان من بزرگتر بود.و من بازم به این فکر کردم که من چه انتظاری داشتم.از یه بچه !واسه اینکه اندازه بابا درک کنه.اندازه بابا مرد باشه .

بعد خدا رو شکر کردم که دلگیریامو بروز نمیدادم و سرم گرم کتاب و رمان و درس میشد و بیخیال میشدم.

بعد که یه کم فکرهام عمیق تر شد و  ناهارم کامل از دهن افتاد ‌به این فکر کردم که اگه امسال اینو میگم.اگه الان اینو میگم.پس بعید نیس .که دلگیریای الانم ازشون،نه فقط اونا از هر کی ، چند سال دیگه ،به همین منوال که گذشت،بیخود باشه.بیجا باشه و حتی چند سال دیگه بدتر !حق رو بهشون بدم.

ناهار یخ زده رو بی رغبت میل کردم و ترجیح دادم به مانند گذشته سرم تو کتابام و وبلاگ و گروه کلاسی باشه .فقط با این تفاوت که دیگه از هیچ کس انتطار بیخودی نداشته باشم از این به بعد.و مشغله بیخود درست نکنم تو فکر خودم!

 

 

این بود انشای من!

خیلی اخلاقی تموم شد.

نباید اینطوری تموم میشد.

اصلا چرااااا؟

اصلا وقتی من به اون سن میفهمیدم یکی که ازم بزرگتره نباید یه کاریو بکنه .چرا اونا نمیفهمیدن؟؟؟هاااااااا؟؟؟باید فکر بشه .که ادما هر چی به جلو میرن هم عاقلتر میشن هم خنگتر.و دلیل این پارادوکس چیه؟

 

اینه میگم نباید فکر کنم!

 

این منم...مثلا!

اینم درس امروز

آدمایی مثل من

فکر ,یه ,سال ,باشه ,فقط ,  ,فکر کردم ,کردم که ,و نیم ,و من ,من به

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

tabasomchatroom شیگت پدیا معلم برتر مرجع کامل جواب دروس سال تحصیلی yasfloweris دانلود کده داستان های زیبا شعرهای جذاب فروشگاه اینترنتی زیر زیر قیمت ها بلاگی برای فایل ها فروشگاه پاورپوینت وبلاگ تخصصی اخبار آنلاین